چرا جهان به صلح نمیرسد؟ نگاهی به تجارت پنهان تسلیحات و پیامدهای آن
آیا واقعاً قدرتهای بزرگ به دنبال برقراری صلح هستند یا اینکه صلح، بزرگترین خطر برای منافع برخی از بازیگران جهانی به شمار...
به گزارش مرکز تحلیلی رافق، پرسش اصلی این است که چرا با وجود برگزاری صدها نشست صلح و وجود نهادهای بینالمللی متعدد، هنوز صلح در جهان برقرار نشده است؟ این سوال به سادگی پاسخ داده نمیشود، زیرا ریشههای بیثباتی جهانی در ساختارهای عمیق قدرت، اقتصاد و امنیت بینالمللی نهفته است. در حال حاضر، جهان در وضعیت تنش و جنگ قرار دارد و بحرانهایی از غزه و اوکراین تا خشونتهای آفریقا و رقابتهای فزاینده شرق و غرب را شامل میشود. اما آیا این بحرانها تصادفی هستند؟ آیا قدرتهای بزرگ واقعاً خواستار صلحاند یا اینکه صلح، تهدیدی برای منافع برخی بازیگران جهانی است؟
پاسخ به این سوالات باید در بازار جهانی تجارت تسلیحات جستوجو شود؛ بازاری که در سال گذشته به درآمد شگفتانگیز ۶۷۹ میلیارد دلار دست یافت و هر سال به رشد خود ادامه میدهد. این صنعت نه تنها از جنگها تغذیه میکند، بلکه به شکلدهی سیاستهای بینالمللی نیز کمک میکند. در شرایطی که جنگها سودهای میلیاردی به همراه دارند، انتظار صلح، سادهلوحی است. برای یافتن پاسخ نهایی، باید به عواملی که مانع از تحقق صلح در جهان میشوند و چگونگی تشدید این موانع توسط تجارت تسلیحات بپردازیم.
در نظم بینالمللی کنونی، قدرتهای بزرگ برای توجیه هزینههای نظامی و حفظ ساختارهای امنیتی خود، همواره به وجود دشمن نیاز دارند. این دشمن میتواند واقعی یا ساختگی باشد. به عنوان مثال، ایالات متحده پس از جنگ سرد برای حفظ رهبری نظامی خود، به ایجاد تهدیدات جدید در نقاط مختلف جهان پرداخت. تهدیداتی مانند تروریسم پس از ۱۱ سپتامبر، تهدید ایران در غرب آسیا، تهدید روسیه پس از بحران اوکراین و تهدید چین در شرق آسیا. هر بار که این تهدیدات تقویت شدهاند، بودجه نظامی آمریکا افزایش یافته و فروش سلاحهایش رکورد زده است. این الگو تصادفی نیست و بخشی از چرخهای است که میان سیاست خارجی آمریکا و صنایع تسلیحاتی این کشور برقرار شده است.
در سال گذشته، سه شرکت آمریکایی لاکهید مارتین، نورثروپ گرومن و جنرال داینامیکس دهها میلیارد دلار از جنگها و تنشهای جهانی سود کسب کردند. ۳۹ شرکت آمریکایی حاضر در فهرست ۱۰۰ غول نظامی جهان، جمعاً ۳۳۴ میلیارد دلار فروش داشتند. طبیعی است که کشوری که چنین سودی میبرد، انگیزهای برای پایان دادن به درگیریها ندارد و ممکن است حتی اجازه ندهد جنگها خاتمه یابند و خود به بحرانآفرینی و فتنهانگیزی بپردازد.
دولتها غالباً به نام امنیت ملی، وارد مسابقه تسلیحاتی میشوند، اما مردم هزینه واقعی را میپردازند. مرگ، ویرانی، آوارگی و افزایش فقر از جمله هزینههایی است که مردم در خلال جنگها و بحرانها متحمل میشوند. با این حال، بسیاری از دولتها بهجای دفاع از صلح، امنیت را با نظامیسازی و گسترش صنعت نظامی برابر میدانند. این تفکیک میان منافع ملتها و دولتها، یکی از عوامل اصلی تداوم جنگها محسوب میشود.
فرآیند نظامیسازی در کشورهای دفاعی و هجومی میتواند معانی متضادی داشته باشد. به عنوان مثال، کشورهای جنوب جهانی برای دستیابی به صلح ممکن است نیاز به توسعه تسلیحاتی داشته باشند تا در برابر تجاوزگری کشورهای شمال ایستادگی کنند. در حالی که کشورهای شمال جهانی باید به دنبال خلع سلاح و کاهش هزینههای نظامی خود باشند تا شاهد صلح و ثبات باشند. در این راستا، وقتی دولتها بقای خود را در قدرت نظامی میبینند و نه در مشروعیت مردمی، صلح اهمیتی ندارد و آنچه مهم است توازن قوا است.
ائتلافهای نظامی مانند ناتو، نه تنها امنیت نمیآورند بلکه رقابت را تشدید میکنند. پس از فروپاشی شوروی، انتظار میرفت که این پیمان نظامی منحل شود، اما نه تنها منحل نشد، بلکه گسترش یافت. آمریکا برای توجیه گسترش ناتو در اروپای شرقی، به تهدیدسازی از روسیه نیاز داشت که نهایتاً به بحران اوکراین انجامید. کشورهای اروپایی اکنون به خریداران بزرگ سلاح تبدیل شدهاند و این ائتلاف نه تنها صلح و امنیت را به ارمغان نیاورده، بلکه خود به ناامنی تبدیل شده است.
واقعیت این است که اقتصاد بسیاری از کشورها، به ویژه آمریکا و رژیم صهیونیستی، با صنعت تسلیحات گره خورده است. در آمریکا، شرکتهای بزرگ تسلیحاتی از طریق لابیها به کنگره فشار میآورند و قوانین حمایتی از تجارت سلاح را به تصویب میرسانند. رؤسای جمهور نیز توسط همین لابیها حمایت مالی میشوند و هزینههای تبلیغاتی ستادهای انتخاباتی نامزدها توسط این گروه تأمین میشود. این چرخه قدرت باعث میشود که جهان نه بر اساس نیاز ملتها، بلکه بر اساس سود کارخانههای اسلحه اداره شود.
جنگ اوکراین، جنگ یمن، درگیریهای آفریقا و جنگ غزه، همگی نشاندهنده این واقعیت هستند که پایان هر جنگ، پایان یک بازار است. رژیم صهیونیستی نیز در این زمینه مثال بارزی است. در حالیکه بیش از ۵۰ هزار غیرنظامی در غزه جان خود را از دست دادهاند، شرکتهای تسلیحاتی اسرائیل رکوردهای مالی خود را شکسته و درآمدهای سرشاری را به دست آوردهاند.
در نهایت، باید گفت که لایهای پنهان اما قدرتمند در نظام بینالملل وجود دارد که از ادامه جنگها سود میبرد و این لایه همان بازار جهانی تجارت تسلیحات است. این بازار با درآمد ۶۷۹ میلیارد دلار در سال، دارای ذینفعان قدرتمندی است که عمدتاً شامل افراد تأثیرگذار در سیاست و بازنشستگان دنیای سیاست هستند. وقتی کشورها امنیت خود را در خرید یا تولید سلاح میبینند، حتی اگر صلح ممکن باشد، به سمت آن نمیروند. بنابراین، صلح قربانی تجارت سلاح شده است.